دادائیسم


به صفحه اصلی برو

 

دادائیسم

 

 


در این شماره مثل شماره قبل شما را با یک جنبش ادبی هنری دیگر آشنا می کنیم.
لازم به ذکر است که این جنبش یعنی جنبش دادا قبل از جنبش سورئال که قبلا تعریف شد اتفاق افتاده است.

 

تعریف ها، اعلامیه ها، بیانیه ها

 

 

دادا جنبشی ادبی و هنری با دامنه جهانی و خصلت هیچ گرایانه بود که از سال 1915 تا 1922 دوام آورد.

دایره المعارف بریتانیکا

 

نام اختیاری بی معنی که از میان خنثی ترین لغات یک دیکسیونر برای جنبشی هنری و ادبی انتخاب شد که در سال 1916 با تکیه بر استهزا و خردستیزی و تصادف و حدس و گمان با قصد انهدام جامعه برای اعاده واقعیت اصیل پا به عرصه وجود نهاد.

لاروس

 

هیچ دادائیستی خاطراتش را نخواهد نوشت! هرچه را "تاریخ دادا" نامیدند باور نکنید ولو مقدار زیادی از آن هم حقیقت داشته باشد چون مورخی که صلاحیت نوشتن آن را داشته باشد هنوز به دنیا نیامده است.

مارسل یانچو

 

... باز یک نمایشگاه دادائیستس دیگر! مردم چه شان شده ؟ می خواهند دادا را مثل یک شیئ عتیقه به موزه بسپارند؟ دادا یک بمب بود ... عجیب نیست که کسی نزدیک نیم قرن بعد از انفجار یک بمب بخواهد تکه های آن را جمع کند و به هم بچسباند و آن را به نمایش بگذارد ؟

مارکس ارنست

 

من بدین وسیله شهادت می دهم که تریستان تسارا واژه دادا را در ساعت 6 بعد از ظهر 8 ام فوریه 1916 پیدا کرد. من با پنج بچه ام حضور داشتم که تسارا این کلمه را برای اولین بار به زبان آورد و ما را لبریز از شور و شادی کرد. در "کافه تراس" زوریخ بودیم و من داشتم پیچه توتونی را توی سوراخ چپ دماغم می کردم. من مطمئنم که این کلمه هیچ معنایی ندارد و تعیین تاریخ هم فقط ممکن است برای ناقص العقل ها و پروفسور های اسپانیایی جالب باشد. چیزی که برای ما جالب است روح داداست و ما همه پیش از اینکه دادا به وجود بیاید دادا بودیم. اولین "مریم عذرا" هایی که من نقاشی کردم برمی گردد به سال 1886 که چند ماه بیشتر نداشتم . خودم را با ادرار امپرسیون های گرافیکی سرگرم می کردم. اخلاقیات احمق ها و اعتقاد آن ها به نوابغ حال مرا به هم می زند.

ژان آرپ

 

کسی که با این مانیفست مخالف باشد دادائیست نیسد.
... من در اصل با هر مانیفستی مخالفم همان طور که با هر اصلی مخالفم... این مانیفست را برای این می نویسم که نشان بدهم مردم ضمن این که با هم یک نفس عمیق در هوای تازه می کشند می توانند دست به هر کار مخالفی هم بزنند.

تریستان تسارا

 

تریستان تسارا

 

برای ما هیچ چیز مقدس نبود. ما نه عرفانی بودیم نه کمونیستی و نه هرج و مرج طلب. همه این جنبش ها یک جور برنامه ای برای خود داشتند ولی مال ما کاملا نیهیلیستی (هیچ گرایانه) بود. ما به همه چیز حتی خودمان تف می کردیم. سمبول ما پوچی بود، یک خلا، یک فضای خالی...

جورج گروس

 

اسم ما را محترمانه گذاشتند نیهیلیست. متولیان تحمیق مردم روی هر کسی که راهش را از راه آن ها جدا می کرد همین اسم را می گذاشتد.

ژان آرپ

 

مانیفست حاضر در بازنگری به این نتیجه رسیده است که دادا هم جنبه های ویرانگر داشته و هم جنبه های سازنده.

مانیفست دادا 1949

 

دادا همه چیز بود مگر شوخی. پیچی بود در جاده ای که افق های وسیعی را در برابر ذهن امروزی می گسترد. دادا زنده است و تا روزی که روحیه نفی در بطن خود نطفه آینده را داشته باشد زنده می ماند.

مارسل یاتچو

 

هنر نیازمند شفافیت است... جنگ ما با بی نظامی است، چون نیرو ها را از بین می برد.

ارپ و یانچو و دیگران

 

من با هر نظامی مخالفم. از همه نظام ها بهتر بی نظامی است.

تریستان تسارا

 

 

در سال 1915 در زوریخ ما که هیچ علاقه ای به کشتارگاه های جنگ جهانی نداشتیم خود را وقف هنرهای زیبا کردیم. در حالی که صدای غرش توپ ها از دور می آمد ما نقاشی می کردیم و شعر می خواندیم و شعر می گفتیم و با صدای بلند زیر آواز می زدیم. ما یک هنر ابتدایی می خواستیم که فکر می کردیم انسان را از جنون عجیب آن روزها نجات می دهد . ما آرزوی نظم تازه ای را داشتیم.

ژان ارپ
 

هنر یک فراورده دارویی برای آدم های ناقص العقل است.

فرانسیس پیکابیا

 

دادا به هنر های زیبا حمله کرده، ونوس میلو را تنقیه کرده و به "لائوکوئون و پسران" این قدرت را داده که عاقبت به مبارزه هزارساله خود با مار زنگی پایان دهد.
ژان آرپ

 

هنر می خوابد تا دنیای تازه ای متولد شود. هنر- لفظ طوطی وار - جای خود را به دادا می دهد ... هنر ادعایی است که بزدلی پیشایریز دیواری, از هیستری زاییده ی آتلیه, نیرو می گیرد.

تریستان تسارا

 

دادا درد می آورد , شوخی نمی کند; چون تجربه افراد انقلابی است نه آدم های بی فرهنگی که می خواهند هنر زینتی برای احساسات دروغینشان باشد ... من کمترین تردیدی ندارم که هنر , در طول زمان, کلا دادائیستی خواهد شد , چون خود دادا میل دائم به نو سازیش را به دنبال می آورد.

ریشارد هولسن بک

 

کوبیسم مکتبی در نقاشی بود, فوتوریسم یک جنبش سیاسی. دادا یک ذهنیت است. یکی را در مقابل دیگری گذاشتن نشانه نا آگاهی یا ریاکاری است.

تریستان تسارا

 

دادا بلشویسم آلمانی است.

ریشارد هولسن بک

 

به دادا اعتماد نکنید. دادا همه چیز هست. دادا به همه چیز شک می کند. ولی دادا های واقعی با دادا مخالف اند.

تریستان تسارا

 

 

این ها تعریف هایی بود بر دادا که توسط افرادی که در این جنبش شرکت داشته اند بیان شده.


اختلاف در تاریخ گذاری که در تعاریف اول و دوم دیده می شود از تردیدی حکایت دارد که بر تاریخ ولادت این این جنبش هنری حاکم است جنبشی که ظاهرا هم هنر را انکار می کرد و هم اهتمام جنبش های متعارف را مردود می شمرد.

 

جنبشی را که والتر زرنر هیچ گرا, تریستان تسارای پرجوش و خروش, و هوگو بال متین و عاقل را در بر می گیرد راحت نمی توان طبقه بندی کرد. بیشتر دادائیست ها مردان جوانی بودند که با هم ائتلافی موقت علیه گذشته تشکیل داده بودند ولی هرکدام راه خود را می رفتند, به سوی پاسخی شخصی به هنر و دنیایی که در آن ظاهرا بلوغ شخصی مصادف می شد با اضمحلال عمومی.

 

اگرچه تدریجا دادائیست ها هدف های مشخص تری را مطرح کردند, باید دانست که بیشترین تاکید آن ها بر نیاز به آزادی فردی در دوره بحران سیاسی و اخلاقی و هنری بود و این جوهره دادا است- شالوده هر آن چه که از دنبال می آمد.

 

 

 

 


 

گرد آوری

ملیکا کریمی

 

 

به صفحه اصلی برو